اوخواهدآمد...
منتظران مهدی (عج)
جمعه 15 دی 1398برچسب:اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش, :: 23:52 :: نويسنده : حمیدجاویدی
اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش
مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا
به دیدارقبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش
زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش
التماس دعا... جمعه 8 دی 1398برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : حمیدجاویدی
شد زكف صبر وقرارم طاقت دوري ندارم در رهش چشم انتظارم «اي خدا مهدي نيامد» دل همي سوزد زداغش چون شقايق هاي باغش از كجا گيرم سراغش «اي خدا مهدي نيامد» نيست جز او گفت وگويم هر طرف در جستجويم سوزم وهر لحظه گويم «اي خدا مهدي نيامد» اي شب!اي مه!اي ستاره! شدزغم دل پاره پاره ورد من باشد هماره «اي خدا مهدي نيامد» در غم عشقش بنالم همدم آه وفغانم هست از آن ورد زبانم «اي خدا مهدي نيامد» جلوه اش هر ديده جويد راه عشقش دل بپويد كعبه هم هر لحظه گويد «اي خدا مهدي نيامد» گل جمالش را ستايد سرو سر بر خاك سايد در چمن بلبل سرايد «اي خدا مهدي نيامد» تا به كي اين بي قراري در غمش بي اختياري تا به كي گويم به زاري «اي خدا مهدي نيامد» آه آه از درد هجران آه از دوريّ جانان صبرمن آمد به پايان «اي خدا مهدي نيامد» هست وصلش آرزويم در صفاومروه جويم در طواف كعبه گويم «اي خدا مهدي نيامد» دل چو گل خواهد شكفتن مژده ي وصلش شنفتن تا به كي بايست گفتن «اي خدا مهدي نيامد» خداوندا به ما توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا، خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی، مناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند، را عنایت فرما
جان ما را صفای خود ده و دل ما را هوای خود ده، و چشم ما را ضیای خود ده، و ما را از فضل و کرم خود آن ده که آن به. یارب دل ما را تو به رحمت جان ده درد همه را به صابری درمان ده این بنده چه داند که چه می باید جست داننده تویی هر آنچه دانی آن ده
یک شنبه 3 دی 1398برچسب:, :: 7:56 :: نويسنده : حمیدجاویدی
عشق آن شب مست مستش کرده بود سجده ای زد بر لب درگاه او گفت یا رب از چه خوارم کرده ای جام لیلا را به دستم داده ای نشتر عشقش به جانم می زنی خسته ام زین عشق، دل خونم مکن مرد این بازیچه دیگر نیستم گفت: ای دیوانه لیلایت منم سال ها با جور لیلا ساختی عشق لیلا در دلت انداختم کردمت آوارهء صحرا نشد سوختم در حسرت یک یا ربت روز و شب او را صدا کردی ولی مطمئن بودم به من سرمیزنی حال این لیلا که خوارت کرده بود
ای پدر از تو هر چه می گویم باز هم کم می آورم خورشیدی شدی و از روشنایی ات جان گرفتم و در ناامیدی ها نازم را کشیدی و لبریزم کردی از شوق اکنون حاصل دستان خسته ات رمز موفقیتم شد به خودم تبریک می گویم که تو را دارم و دنیا با همه بزرگیش مثل تو را ندارد .....
و تو ای مادر، ای شوق زیبایی نفس کشیدن ای روح مهربان هستی ام تو رنگ شادی هایم شدی و لحظه ها را با تمام وجود از من دور کردی و عمری خستگی ها را به جان خریدی تا اکنون توانستی طعم خوش پیروزی را به من بچشانی خداي من سلام مهمون ناخوانده مي خواي؟فكر نكنم درست گفته باشم من مهمان ناخوانده نيستم .توهميشه منودعوت مي كنيد اين منم كه دعوتت رااجابت نمي كنم .يادم يه روزكه داشتم قرآن مي خوندم به يك آيه رسيدم كه نوشته بود شمابندگان من هروقت كه به بلاي گرفتارمي شويدسريع ياد من ميكنيد تاشمارا از آن نجات دهم ،اماوقتي ازآن مشكل رهايي ميابيد دوباره فراموش ميكنيدكه خدائي هم داشتيد . وقتي خوب فكرميكنم ميبينم اين آيه دقيقامصداقيست براي من .يادم ميادتودوسال گذشته كه گرفتارمشكل بزرگي بودم هميشه به تو فكر ميكردم . دلم هرلحظه براي ديدنت تنگ ميشد چه عاشقانه دوست داشتم .باچه شوروحالي سرنمازات حاضرميشدم.چه غريبانه به درخانه ات مي اومدم. چه مظلومانه اشك ازچشمانم مي ريخت . چه بي صدادلم مي شكست،شكستي كه صدايش رافقط تومي شنيدي .اون روزها تنها يارم توبودي .تنهاهمدردم توبودي .تنها مرهم زخمم توبودي . آرامش اين دل پرتب وتابم توبودي . دريك كلام عشق پاكم توبودي .......... نمي دونم چم شده ؟نمي دونم چكاركردم ؟نمي دونم چراوبه چه دليلي ديگه اون احساس گذشته را ندارم؟ديگه دلم اونجوري نيست .خدايا آياواقعا من مصداق همون ايه ام؟ آيا منوازدايريه عشاقت بيرون كردي ؟. آيا ديگه منوبه عاشقي نمي پذيري .آيا.....؟ خدايا توخودت خوب ميدوني كه تودلم چي ميگذره .خدايا همه ازمن لبخندرويه لبم راميبينند اما هيچ كس ازدل من خبر نداره . هيچكس نمي دونه برسردلم چه اومده . هيچ كس به جزتونمي دونه چه زجري كشيدم . خدايا ... لبخت تلخ من ازگريه غم انگيزتراست كارم گريه كذشته است برآن مي خندم خدايا براي امشب ديگه بسه نمي خوام ديگه ناشكري كنم هرچند به نظرمن اينا درد دله نه ناشكري . فقط يه چيز خدايا دلم برات تنگه براي ديدنت ،براي احساس كردنت ،خدايا كجاي قلبمي كه هرچه اين راه را ميام بهت نمي رسم . خدايا توخودت كمكم كن دستموبگير وبلندم كن خدايادوست دارم صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|